📅 زمان: جمعه 31 مرداد 1399 (کارگاه یک روزه آنلاین)
🕘 ساعت 11:00 الی 15:00
مدرس: دکتر گلنوش شهباز
ظرفیت: 20 نفر
«هربار خدافظی میکنیم انگار اندکی میمیمیریم.»
فقدان و از دست دادن همچون چاقوی میبرد، همانند افتادن در پرتگاهی در خلأ که تداومِ بودن آدمیرا به خطر میاندازد. شایعترین جملهای که از آدمها میشنویم این است: گویی هر آن زیر پایم کف ربوده میشود و گسلهایی به لرزه در میآیند. انگار هر بار از خواب پریدی اما هوشیاریِ روان، پشت بدن جا مانده است و ناگهان در فضایی خالی پخش میشوی.این وضعیت مکرراً در روانِ برخی افراد که با فقدان مواجه شده اند تجربه میشود.
سوگ مفهومیاست که در دلِ ساختارِ هر اجتماعی متفاوت معنی میشود و در زندگی هر آدمیبه نوبهٔ خود وزن مهمیداشته و با آن دست و پنجه نرم میکند. توصیف شما از تجربهٔ سوگواری خود چگونه بوده است؟
چه خصوصیاتی وضعیتِ فرد سوگوار را از افسردگی شدید (وضعیت ملانکولیک) متمایز میکند؟ وجه اشتراک آنها چیست؟ چه عوامل سوگواری را برای فرد امکان پذیرتر میکنند و مانع از ملانکولیک شدن او میشوند؟
در این کارگاه یک روزه در بخش اول(۱۱-۱۲/۳۰) با به اشتراک گذاشتنِ تجربههای خود در این روزها به پاسخ گویی این سوالات میپردازیم. و در بخش دوم(۱۳-۱۵) از منظر روانکاوان کهنه کاری چون توماس آگدن و داریان لیدر به تبین تئوری سوگ و ملانکولیا میپردازیم.
مخاطبان: روانشناسان، روانپزشکان و داوطلبینی که تمایل دارند تجربههای روزهای اخیرشان از سوگ، را با ما به اشتراک بگذارند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.