ترجمه و تلخیص:گلنوش شهباز
پیر(۱) روی چمنها نشسته بود، دستهایش را دور زانوهایش قلاب کرده بود و به رودخانه نگاه میکرد. اتفاق جدیدی افتاده بود؛ او از صحبت کردن در مورد خودش لذت برده بود. به راحتی خاطرهٔ خوشی از دوران کودکی خود براي مخاطبش تعريف كرده بود. این حالتِ رهایی برايش قدرى عجیب بود؛ اما خیلی لذتبخش بود که مخاطبش حرف او را نفهمد و بتواند با او به گونهای صحبت کند که انگار دارد با رودخانه حرف میزند ، طوری که فقط صدای خودش مهم باشد. کلمههایی که بیان میکرد نیاز به درک شدن نداشتند. پیر پیش خود فکر کرد که «اگر قرار باشد روزی دوستی پیدا کنم، به همین طریق، پیدایش خواهم کرد. بهصورت کاملاً اتفاقی، مردی به حرفهایم گوش خواهد داد و همه حرفهایی که نمیتوانم به آشناهايم بزنم را برایش خواهم گفت. وقتی که حرفهایم تمام شود، او را ترک خواهم کرد با این امید که دیگر او را نبينم».
مقالهٔ مهم «جنبه های نارسیسیستیک موقعیت تحلیلی» توسط بلا گرونبرگر(۲) نوشته شده است. او روانشناس و عضو دائم جامعه روانکاوی پاریس است و برای بررسیهای نوآورانه خود روی بعد نارسیسیستیک روانکاوی معروف شده است.
گرونبرگر معتقد است گروهی از بیماران به سرعت در شرایط تحلیلی احساس راحتی میکنند و بسته به مورد خود، بهسادگی در طول جلسه درمان صحبت میکنند. روند صحبت این بیماران روان است و مشخصاً از جريان صحبت ها و موقعيت تحليلى لذت مى برند.
او میگوید این نوع از بیماران در زندگی شخصى نیز با كسانى رابطه نزدیک و صمیمانه برقرار مى كنند که رابطهٔ فرد با خودش را تسهیل کنند. هرچند به نظر میرسد که لذت بهدست آمده نتیجه مواجهه با «من دیگر» (۳) بیمار، یعنی روانکاو یا شریکی در بیرون از خودِ آنهاست که توانسته اند با او ارتباط نزدیکی برقرار کنند، ولی این لذت در واقع حاصل فکر کردن فرد در مورد خودش است.
نویسنده در این مقاله مثال هایی از بیمارانش آورده که صرف نظر از پاتولوژیشان، لذتی که از روانکاوی می برند لذت نارسیسیستیک است؛ در اینموارد موقعیت بیمار، حداقل در مراحل اولیه تحلیل و حتی قبل از شکل گیری انتقال، موقعیتی نارسیستیک است.
گرونبرگر دربارۀ آرایش اتاق تحلیل میگوید که انضباط و نحوۀ قرار گرفتن درمانگر در پشت بیمار میتواند او را غرق در موقعیت نارسیسیستیک و لذت ناشی از آن کند.
هرچقدر تعارضات بيمار پیش ادیپى و ابتدایی تر باشد، این لذتِ نارسيسيستيك را به نسبت بیشتری تجربه می کند.
به گفته فروید ناامیدی باید بخشی از تحلیل باشد و بیمار نباید از موقعیت تحلیلی لذت ببرد. از دیدگاه ادیپال، شکی نیست که بیمار در سراسر تحلیل ناامید است ولی از نظر نارسيسيزم، بیمار بههیچوجه ناامید نیست. لذت نارسيسيستيكى که بیمار از موقعیت تحلیلی بهدست میآورد، لازم است تا موقعیت مستحکم شود و درمان موفق شود؛ زیرا این دو ارتباطی جداییناپذیر دارند. بنابراین نباید این لذت را از بیمار دریغ کرد، مگر اینکه بعد از مدتی مشخص شود که واپس روی در سطح یکسانی باقی مانده است و بیمار فقط به لذت واپس روی اکتفا کرده و حتی گاهی به طور جدی کارکردش را در امور زندگی اش از دست داده است.
از ارنست جونز نقل مى شود که فروید با کمک یکی از بیماران خود روش تداعی آزاد را کشف کرد: «فروید میخواست تعبیری به یکی از بیمارانش بدهد که آن بیمار فریاد کشید و از او خواست که حرفش را قطع نکند».
ما به عنوان درمانگران تحلیلی باید این رضایت و لذت نارسیستیک بیمار از موقعیت تحلیلی را درک کنیم و به رسمیت بشناسیم؛اما مراقب باشیم که گاهی تنها شفای کاذب(۴) اتفاق می افتد و راه بسیاری تا درمان پرفراز و نشیب و ناکام کننده تحلیلی داریم.
📎(1) Pierre
📎(2) Bela Grunberger
📎(3) alter ego
📎(4) pseudo-cure