ترجمه و تلخیص: شهرزاد هاشمی
الیزابت رودینسکو، تاریخدان و روانکاو فرانسوی در مقالهای که اخیراً در ژورنال اروپايى روانكاوى به چاپ رسانده، به دلايل افول روانكاوى در فرانسه پرداخته است.
○ او معتقد است كه پس از مرگ لکان، وضعیت روانکاوی در فرانسه به شدت دچار تغییر شده است به صورتی که دیگر نمی توان روانکاوی را از سایر رشتههای مشابه جدا کرد؛ در شرایطی که فهرست درمان های مختلفی که به افراد رنجدیده نوید خوشبختی و شادی میدهند در حال طولانیتر شدن هستند.
○ به باور رودینسکو امروزه اصطلاحات جدیدی برای توصیف ناخوشی افراد در جوامع آزادی خواه ایجاد شده است؛ اصطلاحاتی از قبیل افسردگی، اضطراب، استرس، فرسودگی، اختلال نقص توجه، اختلال وسواس اجباری، دوقطبی و مرزی، ملال، اعتیاد ها و غیره. این اصطلاحات تبدیل به پوششی برای روان پریشی (دیوانگی)، روانرنجوری (هیستریا و اشکال گوناگونش)، تغییرات خلقی (ملانکولی) و انحراف شدند. از این رو این مشکلات امروزه توسط دارو هایی مانند ضد اضطراب ها، ضد افسردگی ها و دارو های خواب تحت درمان قرار میگیرند.
○ روان پزشکی به شدت تحت تاثیر داروشناسی قرار گرفته و رویکرد پویا و چندین جانبهای که مبتنی بر فردیت روانی، اجتماعی و زیستشناختی بود را رها کرده و متمرکز شده است بر توصیف نشانه ها و فروکاستن پویاییها: کاهش تفکر به فعالیت عصبی، کاهش فرد به رفتار و کاهش اشتیاق به سطح سروتونین. این پدیده کاملاً در DSM مشهود است؛ مرجعی که وضعیت و حالات بشری مانند کمرویی، ترس از مرگ، ترس از دست دادن شغل و فردی که دوستش می داریم و حالاتی از این دست را زیر عنوان آسیب روانی طبقهبندی میکند. از این رو جنبش های بسیاری بر ضد این نوع نگرش برخاستند و درخواست بازگشت روان پزشکی “انسان نگر” را دارند.
○ از طرفی متون روانکاوی هم به سبب پیچیدگیشان انحصاری شده اند؛ کارهای کلاسیک همچنان فروش خوبی دارند اما کارهای معاصر با کمی استثنا و در تعداد اندک مخصوص متخصصین سلامت روان، آموزش دهندگان و متخصصان کودک به چاپ می رسند. در نتیجه، روانکاوان دیگر به چشم نویسنده یا متفکر دیده نمیشوند بلکه صرفا کارگزاران سلامت روان هستند.
○ روانکاوان عمدتاً موسساتی تشکیل داده اند از زنانی که عموماً هیچ چیز راجع به یکدیگر نمی دانند. آن ها کنفرانس هایی را ترتیب می دهند، دوست دارند عضو انجمنها باشند، سفر کنند و عشقی را که به حرفهٔ خویش دارند جار بزنند. از این گذشته، شکافی عمیق میان نسلها وجود دارد تا جایی که مراجعین مطب های خصوصی روانکاوان مسنتر (بین 60 تا 80 سال) را ترجیح میدهند و این پدیده به ضرر روانکاوان جوان (بین 30 تا 40 سال) است که در موسسات با دستمزدهای بسیار پایین مشغول به کار هستند. روانکاوان جوان برای رشد شغلی خویش به شدت با مشکل رو برو هستند. مراجعین به شدت کم شدند و روانکاوی روز به روز بیماران کمتری را جذب خود می کند. اما در مقابل علاقه به تاریخ روانکاوی در حال افزایش است؛ انگار که فرهنگ فرویدی به تاریخ پیوسته است و این به ضرر کار بالینی است.
○ برنامههای روانکاوی به دلیل تعصبهای خود دائماً در معرض انتقاد هستند اما اصلاً توجهی به این انتقاد ها ندارند و به محض اینکه فردی به خود جرات انتقاد میدهد به وی انگ ضدفرویدی بودن میزنند. از طرفی با ظهور و برتری یافتن روان شناسی علمی، روانکاوی در بسیاری از دانشگاههای فرانسه که اساساً مهد آن بودند، در حال محو شدن است و بسیاری از اساتید برجستهٔ این حیطه در سالهای اخیر استعفا دادند و اذعان داشتند دیگر نمیشود رویکردی پویا و انسانگرایانه را در چارچوب فعلی پیشرفتهای علمی روانشناسی نگاه داشت.
○ علاوه بر اینها بسیاری از روانکاوان بازی مورد علاقهٔ خویش را در زمین رسانه انجام می دهند و شروع به تحلیل شخصیت های سیاسی از قبیل امانوئل مکرون می کنند. در پایان علیرغم اشاره به تمام موارد فوق، رودینسکو بر این باور است که همچنان نباید ناامید شویم؛ بسیاری از روانکاوان همچنان در فرانسه در حال درمان کودکان در رنج، بیماران ذهنی با مشکلات وخیم و خانواده های زخمی هستند.
■Roudineso, E. (2019). Psychoanalysts Have Contributed to Their Own Downfall [A. Jacob, Trans]. European Journal of Psychoanalysis. Retrieved from http://www.journal-psychoanalysis.eu/psychoanalysts-have-contributed-to-their-own-downfall/