دیدن و دیده شدن ؛ خروج از پناهگاه روانی

📖معرفی کتاب با دکتر نرگس خداخانی
ماه هشتم ، کتاب هشتم

دیدن و دیده شدن ؛ خروج از پناهگاه روانی
شاید بتوان گفت از سخت ترین و خسته کننده ترین لحظات در تجربیات کاری یک درمانگر تحلیلی، لحظات آشکار شدن مقاومت درفرایند کار با یک بیمار خودشیفته است. زمان های کشدار فرساینده ای که گویی هرگز تمام نخواهند شد و قرارنیست ما به همراه مراجع حتا یک قدم به جلو برداریم. در وجهی دیگر آنچه که مراجع تجربه میکند چیزی از جنس شرم، احساس گناه و تحقیرشدگی ست. درباره تجربه شرم اگر نگوییم که به واقع ناتوان کننده ترین تجربه هیجانی، حتما میتوانیم ادعا کنیم که یکی از ناتوان کننده ترین هیجاناتی ست که فردی میتواند تجربه کند. وحالا راحت تر میتوانیم بفهمیم که چرا بیمار خودشیفته دربرابر درمان مقاومت میکند، او راه مطمئن دیگری برای کنار آمدن با اضطراب و درد ناشی از شرم نمیشناسد و در حقیقت تمام این سازمان عریض و طویل نارسیستیک برای پیشگیری از مواجهه با سوگ و تجربه درد بنا شده است .

جان استاینر (متولد 1934) که روانکاو ، نویسنده و مربی انجمن روانکاوی انگلیس است. استاینر ، یک “پساکلاینی” است که بیشتر به خاطر ارائه مفهوم “عقب نشینی روانی” شناخته شده است.او در این کتاب ابتدا به بررسی شرایط بالینی و عواملی می پردازد که موجب گیر کردن بیماران در روند تحلیل و عدم پیشرفت یا قطع درمان می شود. و سپس به بررسی نقش و عملکرد روان درمانی برای کار کردن با این دفاع ها می پردازد . او ایده خود را با طرح این سوال آغاز میکند که آیا هدف روان درمانی حذف دفاع هاست یا قرار است به بیمار کمک شود تا از راه درک دفاع ها، به تدریج قابلیت ها و امکانات خود را بشناسد؟
از نظر استاینر روانکاوان کلاینی بیشتر ترجیح میدهند در بررسی تجربه شرم و اضطراب های ناشی از خروج از پناهگاه روانی، بر تجربه “دیدن ابژه” تمرکز کنند. آنجا که وقتی جدایی ازابژه درست انجام نمیشود و ظاهرش مخدوش شده و لاجرم در ذهن بیمار قسمت هایی ازابژه دوپاره سازی و انکار میشود و او به صورت یک “ابژه ایده آل” دیده میشود. اما خروج از پناهگاه روانی بیمار را قادر میسازد تا ابژه را واقع بینانه ترببیند! حالا او مجبور است سرخوردگی، خشم وحسرت ناشی از دیدن ماهیت واقعی ابژه را تحمل کند. از نظر استاینر دو سناریو ادیپال همواره پیش روی بیمار خواهد بود: یا داخل پناهگاه روانی بماند و با حفظ موقعیت پارانویا از واقعیت قطع باشد؛ و یا تجربه اتصال به واقعیت را بپزیرد و به موضع افسرده وار وارد شود! اینکه کدام راه حل غالب خواهد بود به ظرفیت بیمار برای کنار آمدن با خشم بستگی دارد. احساس خشم، نفرت و میل به انتقام زمانی شدیدتر میشود که فرد در کودکی با مادری مواجه بوده باشد که نمیتواند فرافکنی های اورا بپذیرد، خودش را بسیار توانمند نشان داده وفرزند را به خود وابسته نگه میدارد. شاید بتوان گفت بیمار باید بین اختگی وکشتن ابژه یکی را انتخاب کند . ودر نهایت این انتخاب نحوه رویارویی افراد با تعارضات آینده را مشخص میکند.

در عین حال استاینر به جریان دیگری نیزمعتقد است: همزمان با جدا شدن سوژه(بچه) از ابژه و دیدن ابژه ، مساله “دیده شدن” نیز مطرح میشود. اما دیده شدن توسط چه کسی؟ ابژه اصلی یا ابژه مشاهده گر؟ والدی که درموقعیت ادیپال مطلوب کودک است یا او که خارج نگه داشته میشود؟ آیینه سانی ابژه اصلی بیشتر موثراست یا آسیب رسانی نگاه ابژه مشاهده گر؟ و از طرفی در سوی دیگر”دیده شدن” ارمغان دیگری نیز با خود دارد: مورد حسادت واقع شدن!! به خوبی میتوان درک کرد که اضطراب، درد و رنج ناشی از مواجهه با تجربیات هیجانی اینچنینی مثل شرم ، احساس گناه ، حقارت و سوگ به قدری زیاد است که بیمار به بیماری اش می چسبد و تا حد امکان از آن دفاع میکند.

جان استاینر در این کتاب سعی دارد درسه بخش به درمانگران کمک کند تا چطور از چنین وضعیتی عبور کنند. او در بخش اول که شامل چهار فصل است تلاش دارد تا درارتباط با احساسات خجالت، شرم و تحقیرشدگی و نحوه بهبودی از این احساسات به وسیله آنالیست به عنوان یک ابژه مشاهده گر سخن بگوید. در بخش بعدی و در سه فصل، بار دیگر مشابه تمام متون موثر در روانکاوی، سخن از موقعیت ادیپال و داینامیک تلاش برای کسب برتری و غلبه بر درماندگی و کنار آمدن با رنجش و میل به انتقام مطرح است. و در نهایت وی در بخش سوم تلاش دارد تا تکرار اجبار گونه را به غریزه مرگ مرتبط کرده و آنرا پاسخ دفاعی بیمار برای غلبه بر فشارتعارض بین دو موقعیت ناگزیر سوگواری و ملانکولیا معرفی کند.

کتاب “دیدن و دیده شدن” در سال 2011 توسط جان استاینر نوشته شده و در سال 1398 توسط دکتر فاطمه شیخ مونسی به خوبی به فارسی برگردانده شده است. و اسفند همان سال توسط انتشارات ارجمند در 255 صفحه و در قطع رقعی به چاپ رسیده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *